کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : مربع ترکیب    

مـرغ بی‌بـال و پـر غـمـکـدۀ بـغـدادیم            روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم

قـطـره اشکـیم که با آه رضا افـتـادیـم            سال‌ها با جگـر پـاره چنین سر دادیم:


مــا عــزادار دل خــون جــوادیـم هــمـه

با دل خـون شده مجـنـون جـوادیم هـمـه

عرش را غربت او یکسره غمناک کند            رخت مشکـی به تن پهـنـۀ افلاک کند

گریه بر روضۀ او صاحب لولاک کند            خواهری نیست که خون از لب او پاک کند

اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است

خاک عالم به سرم گل پسر بوالحسن است

مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است            وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است

از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است            پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است

نیست یک مرد، کمی یاری مظلـوم دهد

قـطره‌ای آب به این تـشـنـۀ مغـموم دهـد

پسر شاه خـراسان جـگـرش می‌سوزد            از غم زهر جـفـا چشم ترش می‌سوزد

دست و پا می‌زند و بال و پرش می‌سوزد            وسط حجره، تن شعله ورش می‌سوزد

باورم نیست که این‌ها به کمک برخیزند

آب را پـیـش نگاهش به زمین می‌ریزند

شاه عالم به زمین خورده و بی‌حال شده            پیـکـرش در ته گـودال لـگـدمـال شده

بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده            شـمر با خـنجر خود وارد گودال شده

داشت با خنجر خود ضربه به آقا می‌زد

نـاگـهــان صـوت فـراگـیـر " بُــنَـیَّ" آمـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بندهای زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

بی‌وفا خـواست که آقـای مرا پـیر کند            غصه را در دل محزون شده تکثیر کند

پسر فـاطـمـه را کوچک و تحقیر کند            خواست او را وسط حجره زمین گیر کند

بی‌حـیا بر جگـر سـوخـتـه‌اش می‌خـنـدید

با کـنـیـزان جلوی حـجرۀ او می‌رقـصید

گاهی از شرم کمی رحم و مدارا خوب است            نگـذارید تنش را به تماشا خوب است

نکشیدش به سوی بام، همینجا خوب است            چه کسی گفته قد و قامت رعنا خوب است؟!

حمل او روی سر چند نفر، دردسر است

تـیـزی پـله و تـنگی گـذر، دردسـر است

خوبی بام به این است مصیبت نکـشد            بدنـش زیر سُـم اسب مـشـقـت نـکـشـد

نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد            آخر روضـۀ او کار به غـارت نکـشد

تشنه جان داده ولی در بـدنـش سـر دارد

صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

ز خون دل سر مژگان تو گـلستان است          ز تشنگی لب خشک تو چون بیابان است

تــمــام پــیـکــر تـو آه مـی‌کـشـد گــویــا          که مو به موی تن تو ز غم نیستان است


فـتـاد داغ عـظـیـمـی به شـانـه‌های فلک          که زلف خاکی تو در زمین پریشان است

زبس که چنگ زدی روی خاک این حجره          تمام دور و برت نـقـش کندن جان است

میان حجـره در بـسـته بس تنت غـلطـید          که گوییا به صدف همچو دُرّ غلطان است

نـمک به زخـم دلت ریـخـت کـاسه آبش          که کاسه در کفش انگار چون نمکدان است

نـشـد که آب لـبـی تـر کـنـد ز لـبـهـایـت          صدای العـطـش آب صوت بـاران است

خـدا کـنـد که نـسوزد تـنت شبـیه حـسین          شبـیـه آن بـدنـی که چون نـیـستـان است

بـه زیـر تـابـش خـورشـیـد داغ کـربـبـلا          سه روز سوخت همان پیکری که عریان است

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

حروف واژه مَحـرم چو میله‌های قـفـس          صدای هلهله و خـنـده قـفـل زندان است

پـدر ز طــوس فــرسـتـاد ســایـبـانت را          که آفـتـاب عـراقی عجـیب سوزان است

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

رنگ سرخ ناله‌هایت از ستم بی‌رنگ شد          پاسخ نی نامۀ خون رنگ تو نیرنگ شد

پُر شده از نقشۀ جان کندنت این خاک ها          بسکه در هر جای حجره رد و پای چنگ شد


قلب هر سنگی از آهت آب شد با این وجود          گوش این سنگین دلان سنگین تر از هر سنگ شد

کاسه آبی چند گامی آن طرف دشمن گذاشت          هر قدر خود را کشیدی فاصله فرسنگ شد

دست وپا از بس زدی گودال گویا کنده‌ای          چون حسین بن علی در مقتلت جا تنگ شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

عاقبت وقتی رسیدی ریخت دشمن آب را          تشنه کشتن اینچنین از کربلا فرهنگ شد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : بردیا محمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زهـری تمامیِّ جگـرش را گرفته بود            سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود

طوبای باغ سبز “رضا” زرد زرد شد            آفـت تـمام برگ و برش را گرفته بود


پروانه در هجوم ملخ ها پرش شکست            آتـش تـمـام بـال و پرش را گرفته بود

از درد مثل حضرت زهـرا خمیده شد            با دستهای خود کـمرش را گرفته بود

دور از مدینه؛ غـربت بغـداد را چشید            ارث غـریـبـی پـدرش را گرفـتـه بود

شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود            نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود

در پیـش چشم مـادر پهـلـو شکـسته‌ای            شمر از قـفا سر پسرش را گرفته بود

با ضربه‌های ممتد او استخوان شکست            در پیش خواهری که سرش را گرفته بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

جـان می‌کـند مقـابل چـشم کـنـیزها            یک عده پست دور و برش را گرفته بود

رقـص و صدای هـلهـله‌های بـلـندشان            تـأثـیـر آه شـعـلـه ورش را گرفته بود

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان ساربان حذف شد

ای کاش بیـخـیال شود سـاربـان فـقـط            انگـشـترش ولی نظرش را گرفته بود

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

درون حجرۀ دربسته گـشته مأمنم بابا            بیا یکدم تماشا کن به خاک افتادنم بابا

منی که دائما هستم به فکر رأفت وبخشش            ولیکن همسرم بوده به فکر کشتنم بابا


صدایم در نمی‌آید ز سوز زهر و بی‌آبی            نباشد جوهری دیگر به مادر گفتنم بابا

ز ظلم همسرِ نا مهربانم، لحظه‌ای بنگر            میان حجرۀ دربسته دست وپا زنم بابا

غریب الغربایی و غریبی چون حسین و من            برایت چون علیِ اکبری در گلشنم بابا

برای بردن جـسمم عـبا لازم نمی‌باشد            نشد دیگر ز هم پاشیده اعضای تنم بابا

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد در قافیه شعر که احتمالاً ایراد تایپی است تغییر داده شد

درون حجرۀ دربسته گـشته مأمنم بابا            بیا یکدم تماشا کن به خاک افتادم بابا

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

زظلم همسرِبی مهربانم،لحظه‌ای بنگر            میان حجرۀ دربسته دست وپا زنم بابا

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

اگرچه پای کوبی کرده‌اند از داغ من امّا            نگردد زیر و رو جسمم به پای دشمنم بابا

می‌اندازند جسمم را روی خاک زمین امّا            نباشد دست این وآن دگر پیراهـنم بابا

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : قصیده

الا ولایت تـو اصـل دیـن، امـام جـواد            الا ثـنـات خـطـاب مـبـین، امـام جـواد

مـحـمـد بـن عـلـی بن مـوسـی جـعـفـر            نـهـم وصی رسـول امـین، امـام جـواد


نـهـم امـام و نـهـم حجّت و نـهـم مـولا            نهم ولی، نهمین شمس دین، امام جواد

زشرم لطف و عطا و عنایت و کرمت            گرفـته جود به رخ آسـتـین، امام جواد

به گرد خرمن لطف و عـنایـتت بودند            هماره خلق خدا خوشه چین، امام جواد

مـقربان الهی به کـوی تو شب و روز            نهند چهـره به خاک زمین، امام جواد

هـمـاره دست تـوسل به درگهت آرنـد            فرشـتگـان ز سپـهـر برین، امام جواد

به ریسمان ولایت هـمیـشه چنگ زدم            که هست رشتۀ حبل المتیتن، امام جواد

بــر آســتــان تــو روی نــیــاز آوردم            تـوئی تو قـبـلـۀ اهل یـقـیـن، امام جواد

محبّت تو به قلبم زجان عزیزتر است            قـسم به خـالـق جان آفرین، امام جواد

نظیر نیست تو را در عطا و جود و کرم            چنان که نیست خدا را قرین، امام جواد

مـحـبـّت تـو بـه عـفـو خـدا نـویـدم داد            که نیست توشۀ راهم جز این، امام جواد

به خاک بوسی کـوی تو افـتخار کـنند            صدها ملک به روی زمین، امام جواد

هزار حیف که شد هـمـسر تو قاتل تو            سزای مهر تو شد زهر کین، امام جواد

درون حجرۀ در بسته تشنه جان دادی            غریب و خسته دل و بی‌معین، امام جواد

به یـاد سـوز دل تو به سـیـنـۀ (میـثـم)            نـفـس شـده شـرر آتـشـیـن، امام جـواد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَ سُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و پیروی از فرامین و آموزه‌های ائمّه، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

به خاک بوسی کـوی تو افـتخار کـنند            هزار عـیسی گردون نشین، امام جواد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تو دست و پا زدی او کرد دست افشانی            نشد زاشک غمت شرمگین، امام جواد

تن شـهـیـد که دیـده به روی بـام نهـند            چرا به جسم تو شد این چنین، امام جواد

در آفـتاب، به جـسم تو سایه افـکـنـدند            کـبـوتـران زیسار و یـمـین، امام جواد

شنیـده‌ام که زبالای بام بر روی خاک            فـتـاد آن بــدن نــازنـیـن، امــام جــواد

تن مطـهّـر تو هـمـچون پـیـکـر جـدت            سه روز ماند به روی زمین، امام جواد

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در دست تو عـیـار کـرم می‌شود زیاد            در سایه سار اسـم تو کم می‌شود زیاد

نوبت به گفتن از سر زلفت که می‌شود            بی‌شک شهـید اهـل قـلـم می‌شود زیاد


مثـل نَـفَـس برای رضایی که بی‌گمان            در بـازدم عـلاقـه به دم می‌شود زیـاد

در مَـسلَک جـواد اگر قول جود رفت            وقـت وفـای وعـده رقـم می‌شـود زیاد

باب الجواد چیست که در بین زائران            آن جا که می‌بـسـند قـسم می‌شود زیاد

باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت            در چشم‌هاش شوق حرم می‌شود زیاد

من مانده‌ام که مثل تو در بین اهل بیت            از زن چرا به مرد ستم می‌شود زیاد؟

در چـشم سرمـه‌ایِ گُهَـرشـاد دم به دم            شادی افـول کرده و غـم می‌شود زیاد

وقتی که اُمِّ رذل تـأسّی به جعـده کرد            در فکر او عـلاقه به سم می‌شود زیاد

حالا مسیر روضه به جایی رسیده که            پـیـش امــام چـار قـدم مـی‌شـود زیـاد

گودال نیست حجره‌اش، اما به پیکرش            از ضرب تیر و نیزه وَرَم می‌شود زیاد

گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین            هم می‌شود خلاصه و هم می‌شود زیاد

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مُردم و هنگام جان دادن کسی با من نبود           حجره‌ام دربسته بود و خانه‌ام ایمن نبود

هادی‌ام را هم به سختی زیر لب دادم ندا           قدرتی دیگر برای این صدا کردن نبود


من بحال مرگ بودم قاتلم در شور و شوق           انتظاری بیش از این از جانب دشمن نبود

آب می جستم مگر قدری کنم رفع عطش           آب بود و جرعه‌ای از آن نصیب من نبود

شکر می‌کردم خدا را تشنه‌ام مثل حسین           نیزه‌ای اما به حلقم وقت جان کندن نبود

سینه‌ام از چکـمه‌های قـاتلم سنگین نشد           خنجری بالا سرم هنگام جان دادن نبود

خـواهـری را یادم آمد در میان قـتـلگاه           محرمی دیگر برای عمه را بردن نبود

این جوانی را نـثار عـمر زهرا می‌کنم           گرچه در باغ و بهارم فصل گل چیدن نبود

غصه پهلو شکسته این جوان را پیر کرد           چاره‌ای دیگر در این ماتم بجز رفتن نبود

زود رفـتـم تا که زود آیـد امـام مـنـتـقـم           نیـتی دیگر به غیر از یار او بودن نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

دست و پا تا می‌زدم رقاصه‌ای کِل می‌کشید           آرزوی دیگری آن لحظه جز مردن نبود

ناله‌های غربتم در هلهله جوهـر نداشت           خانه تاریک و سردم مـأمن ماندن نبود

کاش یک خواهر برای غربتم می‌بیخت اشک           خنده کن بسیار بود و گریه کن اصلا نبود

پیکرم را با جسارت روی بام خانه برد           سایه بال کبوتر بود و جان در تن نبود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

سر را زِ خاکِ حُجـره اگر بَر نداشتی            تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی

خواهر نداشتی که اگر بود می‌شکست            وقـتی که بـال می‌زدی و پَـر نـداشـتی


وقتی که زهَر بر جگرَت چَنگ می‌کشید            جُـز یـا حـسـین نـالـۀ دیگـر نـداشـتـی

شُکـرِ خـدا که پـیـرهـنـی بود بـر تنت            یـا زیـرِ نـیـزه‌هـا تنِ بـی‌سـر نـداشـتی

شُکرِ خدا که لحـظۀ از هوش رفـتـنت            خـواهـر نـداشتی، غـمِ معـجـر نداشتی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از طـوس آمـدند بِـگِـریـنـد در غـمـت            یـاری به غـیـرِ چـند کـبـوتـر نداشـتی

خـتـمـی گـرفـتـه‌انـد برایَت کـنـیـزکان            لبـخـنـد مـی‌زدنـد و تو بـاور نـداشـتی

تو تشنه کام و آب زمین ریخت قـاتلت            چشمت به آب بود و از آن بَر نداشتی

کف می‌زدند دور و بَرَت تا که جان دهی            کف می‌زدند و تاب به پیـکـر نداشتی

کـف می‌زدنـد ولـیـکـن به روی دست            دسـتِ زِ تـن جُـدایِ بــرادر نــداشـتـی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا باقریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

قــاتــلـت آشــنــاسـت واویـــلا            هـمـسـرت بـی‌وفـاست واویـلا

بـدنـت تـیـر مـی‌کـشـد، یـعـنـی            مرگ بهـرت شـفـاست واویلا


مـثـل زهـرا به خـاک افـتـادی            در دلـت غـم به پـاست واویلا

فـــاطــمـه آمـده بــه بــالـیـنـت            حـال وقـت عــزاسـت واویـلا

این شب آخـری به یـاد حـسین            حـجـره‌ات کـربـلاست واویـلا

تــشـنـۀ آب هـسـتـی ای مــولا            این اشـاره بـه جـاست واویـلا

تـشـنـه‌ای که جـدا شـده سر او            گـل خـیـر الــنـسـاسـت واویـلا

روی خاک است با تنی عریان            کــفــنـش بــوریـاسـت واویـلا

بدنش زیر دست و پا و، سرش            بـه روی نـیـزه‌هـاست واویـلا

گـریـه‌های حـزین یک خواهر            از چه رو بـی‌صداست واویلا

نــغـــمــۀ یـــا بُـــنــیَّ مـی‌آیــد            ایـن صــدا آشـنـاسـت واویــلا

چـه قـدَر تــیــر در بــدن دارد            به تـنـش کهـنه پـیـروهن دارد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ للازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خــنــدۀ ام‌فــضـل مــلـعـــونــه            حـاصـل گـریـه‌هـاست واویـلا

آن کـنـیـزی که می‌کـنَد خـنـده            چـه قـدَر بـی‌حـیـاسـت واویـلا

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

مـائـیـم در پـنـاه تو یا حـضرت جـواد            محـتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد
هـستیم عذر خواه تو یا حضرت جواد            قـربان روی مـاه تو یا حضرت جواد


مـا زنـده از عـطـای جـواد الائـمـه‌ایـم

یک عـمـر خـاک پـای جـواد الائمه‌ایم

هر کس که خاک پای تو شد سرفراز شد            از مـنّـت عـطـای هـمـه بـی‌نـیـاز شـد
حرزت در این زمانۀ غم چاره‌ساز شد            گـفـتـیـم یا جـواد و در بـسـتـه بـاز شد
غیر از جواد واژه‌ای انـدازۀ تو نیست
لطفی شـبـیه لطف پـر آوازۀ تو نیست

بر این دل شکسته‌ام ای جان نگاه کن            مـائـیم و این زمـانـۀ بـحـران نگاه کن
بر حـال روزگـار پـریـشان نـگـاه کن            آقـا به جـان شـاه خـراسـان نـگـاه کـن
ای مـرهـم هـمیـشـگی خـسـته جانی‌ام
لـطـفی نداشت بـی‌کـرمت زنـدگـانی‌ام

ای در شـکـوه نـام تـو درمـان دردهـا            سـر می‌رسد کـنـار تو کـتـمـان دردها
هـرچـنـد بـر دلــم زده بــاران دردهـا            درمـان اگر تویی که به قـربان دردها
آقـا تـمـام زنـدگـی‌ام زیـر دین توسـت
در دل همیشه حرف تو و کاظمین توست

دست جواد خـسـتۀ بـخـشـش نمی‌شود            وقت عـطا مـعـطل خـواهش نمی‌شود
آقـام جـز به نـور سـتـایـش نـمـی‌شـود            مدحش به صد کتاب نگارش نمی‌شود
درمانده‌ایم و خـندۀ مولا عـلاج ماست
این اشک شوق در شب دنیا سراج ماست

وقتی که غم به شانه سرازیر می‌شود            حتی جوان ز زندگی‌اش سیر می‌شود
در عـنـفـوان زنـدگی‌اش پـیـر می‌شود            لبخـنـد دشـمنان به دلـش تـیـر می‌شود
مثـل پـدر دلـش به غـریـبی دچـار شد
زهـرا ز داغ عـمر کـمش داغـدار شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بندهای زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر و همچنین عدم رعایت قافیه در ابیات دوم حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

جـان می‌دهـد غـریب تـرینِ غـریب‌ها            دف می‌زنـنـد دور سـرش نانـجـیب‌ها
افتاده بود و طاقت برخـواستن نداشت            جز خاک و خون نشانۀ دیگر به تن نداشت
از بس که در غریبی خود دست و پا زده
تـنها و خـسـته جان نـفـسـش بـند آمده

می‌سوزد از عطش ولی آبش نمی‌دهند            هـسـتـند اهل خانه، جوابـش نمی‌دهـند
خون می چکـد ز لعـل لب آسمانی‌اش            گویا خـنک شده جـگـر یـار جـانی‌اش
از خـاک تا به بـام تـنـش را کـشیده‌اند
حـالا کـبـوتـران خـدا سـر رسـیـده‌انـد

بــی‌احــتــرام شــد بــدن حـجّـت خــدا            اما سرش نـشـانـه نـشد روی نـیـزه‌ها
هرچند تا سه روز تنـش آفـتاب خورد            از نعل تازه کی بدنش خاک و آب خورد؟
هرچند خاک و خون ز لبانش جدا نشد
دیـگـر به خـیـزران لـب او آشـنـا نشد

لازم به ذکر است که در شعر مسدس قاعده و قانون بر این است که حداقل چهار مصرع اول هر بند باید با یکدیگر هم قافیه باشند جنانچه شاعر محترم این موضوع را در شش بند اول رعایت کرده است، اما متأسفانه در بندهای آخری این اصل بسیار مهم و حیاتی در صنعت شعر رعایت نشده است.

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مسمط

مـن مُـریـدم مـراد مـی‌خـواهـم            وصل خـیـرالـعـبـاد می‌خواهم
کـمــم امــا زیــاد مـی‌خــواهـم            از امــام جـــواد مـی‌خــواهــم


یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

خاک ابن‌الرضاست در گِل من            مهر او روز حشر، حاصل من
همه جا اوست شمع محـفل من            نقش بسته به مصحـف دل من

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

روسـیـاهــم سـفـیـد شـد مـویـم            گرد عـصیان نشـسته بر رویم
هر چه هـستم گـدای این کویم            بــا تــمــام وجـــود مــی‌گـویـم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

گـر چه یـا سـیـدی گـنـهـکـارم            تو مرا یـار و من تو را عـارم
تـو سـراپـا گـلـی و مـن خـارم            بـه هـمـه گـفـتـه‌ام تـو را دارم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

ای ولایـت تــمــام ایـــمـــانــم            کـاظـمـیـن تــو قـبــلــۀ جــانـم
من هـمـه دردم و تو درمــانـم            کـی گــذاری ز درد درمــانــم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

تـو جـوادی و من گـدای تـوأم            مــور افـتـاده زیــر پـای تـوأم
بی نــوائی بـه نـی نـوای تـوأم            هـمـه جـا بـر در سـرای تـوأم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

تو که بر ثـامن‌الحُـجـج پسری            نـور چـشـمی و پارۀ جـگـری
سـیـدی! از پـدر غـریـب‌تـری            خـواهـم از آتش غمت شرری

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

یـار زد هـمچـو مـار بر جانت            کُشت اما غـریب و عـطـشانت
داد پـاسخ به لطف و احـسانت            پــدر و مــادرم بـه قــربــانـت

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

مـادرت پـشـت آن درِ بــسـتـه            دیده گریان و سیـنـه بـشکـسته
سـوخـت از نـالـۀ تو پـیـوسـته            ای ز بـیــداد یــار دلــخــسـتـه

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

با هـمـه لطف و مـهـربـانی تو            قـاتـلـت گـشـت یـار جـانـی تو
رحـم نـنْـمـود بـر جـوانـی تـو            ای فــدای غـــم نــهــانــی تــو

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

ای به دامـان مـهـر تـو دسـتـم            من که از کـوثـر شـمـا مـسـتم
بـدم و خـویـش بر شـما بـسـتم            هر کـه‌ام «میـثم» شـمـا هـستم

یــا جــواد الائــمــه ادرکــنــی

: امتیاز

مدح و مناجات با امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مجتبی خرسندی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تو از ازل جـوادی و ما از ازل فـقـیر            یا ایـهـا الجـواد تـصـدّق عـلـی الـفـقـیر

حس کرده است ثروت عالم به دست اوست            وقتی گرفته است تو را در بغـل فـقیر


این گوشه چشم توست که اکسیر اعظم است            با یک نگـاه تو به غـنی شد بدل فـقیر

از حـداکـثر همه سـر بوده هـر زمـان            از تو رسـیـده است به حـداقـل، فـقـیر

از دیگـران اگر چه شـنـیده کرم، ولی            دیده همیشه لطف تو را در عمل فقیر

با دست پُر به خانۀ خود رفته هر زمان            با دست خـالی آمده در این محل فـقیر

( دارایی کـریم به مـنـزل نـمی‌رسـد (            دربـارۀ تو ساخـتـه ضرب المـثل فقیر

از آن زمـان که لطف تو را دید تا ابد            شد زندگیِّ تـلـخ به کـامش عـسل فقیر

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام ( ایام زیارت مخصوص حضرت)

شاعر : پوریا باقری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

صـدای گـریۀ آرام زائـری خـسـتـه            صدای پیـرزن و نالـه‌هـای پیـوسته
کنار درب حـرم یک یتـیم بنـشـسته            که راه هر نفسی را به سینه‌ها بسته


نـگـاه می‌کـنـم و اشـک هـام می‌ریـزد
حـوائـج است که دور امـام مـی‌ریـزد

هرآنکه آمده اینجا به دل دعـا دارد            به لب طنین خوش آهنگ یا رضا دارد
برای درد مریـضش غـم شـفا دارد            چقدر دور و بر این حـرم گـدا دارد

خـدا زیـاد کـنـد این هـمـه گـدایـش را
به گوش ما برسـانـد دمی صدایش را

کنار حوض، که اذن دخول می‌خوانم            همان دمی که به درگاه شاه مهمانم
پُر از تلاطم محضم، که پیش سلطانم            ز لطف این حرم است اینکه من مسلمانم

حرم نگو، که بهشت خدای منان است
حرم نگو، که خودش قبله گاه ایران است

قدم قدم به تو نزدیک می‌شوم انگار            تـمام خـاطره‌ها باز می‌شود تکـرار
چقدر بوسه گرفتم از این در و دیوار            به شوق پنجره فولادتان شدم بیمار

رسیـده‌ام دم حـوض حـیاط گوهـرشاد
دوباره یک زن بیـچـاره می‌زند فریاد

گرفته رو به حرم، کودک مریضش را            سپرده دست شما دختر عزیزش را
گرو گذاشته پیش شما دو چیزش را            به دست داشت النگو و سینه ریزش را

کـه نـذرتـان کـنـد آقـا تـمام مـالـش را
و در عوض تو بگیری غم و ملالش را

گـذشـتم از هـمۀ بی‌قـراری حـرمت            من از تمام غم و گریه زاری حرمت
لـبم نشـست به آئـیـنه‌کاری حـرمت            رسیده‌ام جلـوی کـفـشداری حـرمت

به کـفـشدار حـرم کفـش‌های خود دادم
به روی فـرش حـرم عـاشـقانه افـتادم

کشان کشان ببَریدم به محضر سلطان            شبـیه عـبد گـنه‌کـار، بر درِ سلـطان
همه خضوع و خشوعیم در برِ سلطان            قـسم دهـید خـدا را به مـادر سلطان

که قـلـب آهــنی‌ام را طـلا کـنـد حـالا
نصیـب نوکـر خود کـربـلا کـنـد حالا

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام ( ایام زیارت مخصوص حضرت)

شاعر : مهدی صفی یاری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای کاش حـرم بودم و مهـمان تو بودم            مـهـمـان تو و سُـفـرۀ احـسان تو بـودم

یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم            ای کاش فـقط بی‌‏سر و سامان تو بودم


تا چـشم گـشودم به دلـم مهـر تو افـتاد            زان روز چـو آهـوی بـیـابان تو بـودم

طـوفان عجـیـبی‌ست؛ غـمِ عـاشـقیِ تو            چون موج اسیـر تو و طوفان تو بودم

ای گنبد تو عشق، منِ خسته دل ای کاش            چـون کـفـتر پَـر بستـۀ اِیـوان تو بودم

یک پنجـره فولاد دلـم تـنگ تو آقاست            ای کـاش زِ زُوّار خـراسـانِ تـو بـودم

: امتیاز

مناجات با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

تا دلـم در حـرم قـرب تو یـابـد راهـی            آتـشی زن کـه بـرآیـد ز وجـودم آهـی

سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد            ورنه تا کعـبۀ وصل تو نـبـاشد راهـی


دل هـر جـایی و آلـوده و بـیـمـار مرا            نیست جز خاک شهیدان تو درمانگاهی

تو به یک کاه دوصد کوه گنه می‌بخشی            من بـیچـاره چه سازم که ندارم کاهی

گر شود عمر شبی با توأم آن شب گذرد            صبح فـریـاد برآرم چه شب کـوتـاهی

چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم            کـه بـرآیــد ز لـبـم نـالـۀ یـا الـلـه هـی

پشت بشکسته و پا خسته و چشمم بسته            راه پر پیچ و خم و گام به گامم چاهی

ای شب و روز ومه وسال به یادم چه شود            من غـافـل ز تو هـم یاد تو باشم گـاهی

به جز از تو که کشی ناز گنه کاران را            نـشنـیـدم که کـشـد نـاز گـدا را شـاهی

هر طرف روی نهد روی تو بیند میثم            آسـمــان دل او جـز تـو نـدارد مـاهـی

: امتیاز

مدح و مناجات روز جمعه ای با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگرچه فاصله‌ها تا حریم و حائر توست            دل شکـسـته ما تا ابـد مـجـاور توست

فـقط نه قلب جهان بی‌قرار کرببلاست            بهشت هم همۀ جـمعه‌ها مسافر توست


بهشت قـیمت این عشق آسمانی نیست            بهشت باغچه‌ای زیر پای زائر توست

بهشت و حور و قصورش برای زاهدها            تمام تاب و تب من فقط به خاطر توست

به سجـده‌های بـلـند شب تهـجّـد نیست            شرار عشق که در خلسه‌های شاعر توست

به هیچ خلعت دنیا عوض نخواهد کرد            عبای نور که بر شانه‌های ذاکر توست

تــو آئــیــنـه ربّـیّ و آبـــروی زمــیـن            خدا”رضأ به رضائک” کلام آخر توست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تـو آبــروی خـدایـی کـه در دم رفـتـن            خدا”رضأ به رضائک” کلام آخر توست

مناجات با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : روح الله پیدایی نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

کـم نکـن سایۀ لطفت ز سـرم آقـا جان            گرچه من جنس خرابم بخـرم آقا جان

آنـقَـدر فکر و خـیـالـم شده دنـیا دیگر            از غـم و غـصۀ تو بی‌خـبـرم آقـا جان


یک قدم محض رضای تو نشد بردارم            اصـلا انگـار فـقـط دردسـرم آقـا جان

در بـساط غـمـتان مـدعی‌ام اما حـیف            غافـل از ناله و اشک سحـرم آقا جان

پر و بالم شده زخـمی به زمین افتادم            کمکی کن که به سویت بپـرم آقا جان

غیر این خانه پـناه دگـری نیست مرا            بـاز کن دربه رویم پشت درم آقا جان

تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است            راهـی‌ام کـن دم ایـوان حـرم آقـا جان

بعد مشهد سفـر کـرب‌و‌بـلا می‌چـسبـد            یک شب جـمعـه بـیا و بـبـرم آقا جان

در شب اول قـبـرم به شـما محـتـاجـم            گر نـیایـی بـخـدا در خـطـرم آقـا جان

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : سجاد شاکری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : قصیده

أعوذُ مِن کُـرُباتِ السَّواحَل الـمَنحـوس            به چـشـم‌های خــدائـیِّ شـاه اقـیـانـوس

فـرار می‌کـنم از کـوخ‌هـای خـاک‌آلود            به ابـرهای طهـورای حضرت قـدّوس


هراس وافـرم از شام‌های تـیـره و تار            روانه کرد مرا تا حریم شمس شموس

وجوب شرعی و عقلی است این روانه شدن            برای من نه فقط! که برای گبر و مجوس

هرآنچه کرد که از زلف او جدا بشوم            گرفت بـاد ز دسـتـم نتـیـجۀ معـکـوس

ستاره در حـرمش می‌کـند گدائی نـور            و ماه از غم دوریش میخـورَد افسوس

نوشته اند: «عَلَیک الرّفیقُ ثمّ طریق»            شروع و ختم ره عشق: یک سفر پابوس

«غلام همّت آنم که زیر چرخ کـبود»            از آسـتان رضا لحـظه‌ای نشد مأیـوس

خموش باش کنیسا! سکوت بانگ جرس!            خموش باش کلیسا! سکوت کن ناقوس!

سکوت، اسقف و پاپ و برهمن و خاخام!            که می‌رسد دم نـقّـاره از منـارۀ طوس

«رواق منظر چشم من آشیانۀ توست»            بیـا و پا بگُـذار ای طبیب کـلّ نـفـوس

بزرگ و کوچک و پیر و جوان و مرد و زن            تو با تـمامی عـشّاق می‌شـوی مأنـوس

اگر به «خاتِم مهر طبیب‌ها» شهره‌ست            کمی ز علم تو در سینه داشت جالینوس

مناره‌های تو سرتر ز هر چه برج بلند            رواق‌های تو برتر ز قصر کیکاووس

قسم به هر چه که زیباتر است از زیبا            کـبـوتـران تو زیـبـاتـرنـد از طـاووس

چـقدر تا سر زلف تو پر زده سیـمرغ            چقدر سوخـته پیـش قـدوم تو قـقـنـوس

شبـیـه خانۀ کـعـبه حـریم تو امن است            گناهکارم و در مـرقـد تـوأم محـروس

فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی!            که دست رد زدنت هست بدترین کابوس

علَی الصّباح قیامت به نعره خواهم گفت:            که من اسیر تو بودم ز عهد دقـیانوس

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

أعوذُ مِن کُـرُباتِ السَّواحَل الـمَنحـوس            به چـشـم‌های بـلاخـیـز شاه اقـیـانـوس

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : سعید تاج محمدی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

هلا دریا! چه راحت پُر کند عشقت سبوها را           چه راحت می‌پذیری در خودت این خُرده "جو"ها را

تو را هرکس که پیدا می‌کند، گم می‌کند خود را           تمنای تو شیرین می‌کند این جست و جوها را


تو آن دست پُر از مهر خدا در آستین هستی           که دستانت برآورده است عمری آرزوها را

تـمام گـریه‌ها از دامنت لـبخـنـد برگـشـتـند           مصفّا می‌کند حال و هوایت خلق و خوها را

اگر بازار رمّالان شهر از سکّه افتاده است           تو بر هم می‌زنی قول و قرار پیشگوها  را

چه نوری داده زیر سقف ایوانت نمازم را           چه شوری داده حوض صحن جمهوری وضوها را

اگر هـر بار عهـدم را شکستم با تو، می‌آیم           دلم گرم است پاسخ می‌دهی بی‌چشم و روها را

بگو نقّـاره‌ها را تا به سازی تـازه بنـوازند           که پاسخ داده حضرت بر سلامم "أدخلوها" را

: امتیاز

مدح و ولادت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

گـفـتیم رضا تا که بخـوانیم خـدا را            گـفـتـیـم رضـا تا بـشـناسـیـم وِلا را

گـفـتـیم رضـا تا بنـمـائـیم عـطـا را            گـفـتـیم رضا تا که بیـابـیم رضا را


عـنـوانِ رضــا جــمـلـۀ اســمـای الـهـی

آمـد بـه جـهـان آیـت عــظــمـای الــهـی

تـابـیـد به دل پَـرتـوِ تـمـثـال محـمـد            سر زد ز جنان جـلوۀ إجـلال محمد

آن آرزوی حـیـدر و آمــال مـحـمـد            آن عـالــمِ فــریــاد رسِ آل مـحــمـد

لاحـَول بخـوانـیـد کـه عـشـقِ هـمـه آمـد

إســپــنـد بــیـاریـد، گــلِ فــاطــمــه آمــد

ما شیـعـۀ آنـیم که رُجـحان نپـذیـرد            آن وجهِ خـداونـد که پایـان نـپـذیـرد

آن نورٌ علی نور که نِیـران نپذیرید            آن قامتِ چون سَرو که طوفان نپذیرید

خورشیدِ جنان، ماهِ جهان، نجمِ خراسان

آقـای فَـلـک، روحِ مَـلک، جـانِ محـبّـان

آن ماهِ فَلک فَر که بجز عبدِ خدا نیست            آن شاهِ دو عالم که بجز فکرِ گدا نیست

بخل و حسَد و کبر در أخلاقِ رضا نیست            حرص و طمع و آز مرامِ صُلحا نیست

جود و کرم و خـیر زنَـد بوسه به دستش

اوصافِ الـهـی هـمگـی والـه و مَـستـش

محـتاج به آن دستِ کریـم‌اند خلایق            وابـسته به آن لطفِ قـدیـم‌اند خلایق

دلبـسـته به آن قـلب سـلیـم‌اند خلایق            ریزه‌خـورِ احسانِ حـریـم‌اند خلایق

مـائـیـم و غـلامـیِ تـو ای حـضرتِ والا

نـوکـر شـده نـامـیِ تو ای حـضرتِ والا

وَالله غـلامـیِ تو، زیـبـَـنـدگیِ ماست            دلـدادگیِ راهِ تو رزمـنـدگیِ مـاست

راضی به رضای تو شدن بندگی ماست            در اصل به سبکِ تو شدن زندگی ماست

هر زلف، گِره خورد به زلفِ تو قشنگ است

دامان تو را هرکه تو خواهیش،به چنگ است

ای معـنیِ توحـید وَ ای هستیِ داور            ای قـبلۀ حاجات وَ ای جان پـیـمـبر

چون مادرِ خود فاطمه‌ای سورۀ کوثر            خصمِ تو چنان خصمِ علی، ناقص و أبتر

در خـانۀ خود هم نـشدی دور ز محـنـت

فـامـیـلِ بَد و حرفِ بَد و کـیـنه و تهـمت

تـهـدید شدی با ستـمِ چهـره شناسان            تبعید شدی از حرمِ خویش، چه آسان

أحبابِ تو أصحابِ تو زین غصّه هَراسان            آنروز خدا خواست بیایی به خراسان

چـون فـاطـمـه، ای در رهِ اسـلام هـزینه

یک بِضعه به ایران شد و یک بِضعه مدینه

با هجرتِ تو قافـله ایجاد شد آنرور            ایران به قدومت همه آباد شد آنرور

این مملکت از بردگی آزاد شد آنرور            بر دشمنت این خِطّه چو مرصاد شد آنرور

پـاداشِ قـدوم تو و مـعـصومه در ایـران

خـونهای زمین ریخـته از جـسم دلیـران

تـا قــدر بـدانـیـم کـرامـات شـمـا را            تـوصیف نـمـائـیم عـنـایـات شما را

خود فَـرض بدانیم زیـارات شما را            تا زنـده بـداریـم مـنـاجـات شـمـا را

آنجا که ملائک همه در گـفت و شـنـودند

آنجـا که شهـیـدانِ حـرم غـرقِ شـهـودنـد

یک گوشه مناجات، مناجاتِ حسین است            یک توشه ملاقات، ملاقاتِ حسین است

یک درسِ مواسات، مواساتِ حسین است            بر أهلِ مناجات، مباهاتِ حسین است

تا دیدۀ گریانِ تو بر شِیبِ خـضیب است

پس روضۀ رضوانِ تو با ابنِ شبیب است

: امتیاز